اردوغان برای فرار از بحران به سمت ایران سنگ میاندازد
وزیر امورخارجه ترکیه به ایران اخطار و انذار میدهد که قابلیت ایجاد ناآرامی در داخل ایران توسط کشورهای دیگر وجود دارد!
روزنامه هممیهن نوشت: شاید اکنون پس از تحولات منطقهای در پساعملیات طوفانالاقصی و آنچه این روزها بر سر اوکراین و زلنسکی آوار شده است، بتوان آن جمله کلیشهای را که «منطق قدرت و قانون جنگل بر مناسبات بینالمللی حکمفرماست»، بهعنوان مانیفست و پارادایم قطعی و تعیینکننده روابط بینالملل قلمداد کرد؛ چارچوب و الگووارهای که طی آن هر کشوری به هر طریق ممکن درصدد استیلا و بسط و تحکیم و تغمیم قدرت خود بر دیگر کشورهاست و در چنین مناسباتی هرگونه مسامحهنگری و خویشتنداری غیرضروری به ضرر منافعملی تمام میشود و دشمنان را براقتر میکند.
آن از اوکراین که دو قدرت جهانی سر میز مذاکره دوجانبه به تقسیم غنائم آن میپردازند و حتی اجازه حضور به رئیس دولت کشور موصوف را هم سر میز مذاکرات نمیدهند، یا کمی آنسوتر برخلاف تمامی کنوانسیونها و عرف و قواعد حقوقی، نخستوزیر اسرائیل که صدها کیلومتر از خاک سوریه را به اشغال درآورده به حاکمان تازهآمده اخطار میدهد که بخش عمدهای از مناطق استراتژیک و سوقالجیشی سوریه را تخلیه کنند.
از همه جالبتر آنکه در میانه همه این تلاطمها، وزیر امورخارجه ترکیه، ایران را مخاطب قرار داده و به آن اخطار و انذار میدهد که قابلیت ایجاد ناآرامی در داخل ایران توسط کشورهای دیگر وجود دارد!
اگر منظور هاکان فیدان پاسخ متقابل ترکیه به ادعای حمایت ایران از گروههای مخالف کُرد باشد، که طی چند سال گذشته و چند ماه اخیر هیچ تغییر رویکرد و تحول خاصی مبنی بر چنین پنداری انجام نپذیرفته؛ جز آنکه ایران، اولین کشوری بود که از کنار گذاشتن سلاح حزب کارگران کردستان به پیشنهاد عبدالله اوجالان، واکنش مثبت نشان داد و از آن حمایت کرد.
در طول یک دهه اخیر نیز بهرغم آنکه همگان میدانستند مهمترین و یگانه محور حمایت لجستیکی و تجارت نفتی دولت اسلامی عراق و سوریه (موسوم به داعش) از طریق ترکیه انجام میپذیرد، ایران هیچگاه به تلویح و یا تصریح ترکیه را خطاب قرار نداد که حتی در مذاکرات آستانه و پس از پیروزی در تحولات میدانی سوریه، ترکیه را به نمایندگی از معارضان سوری پذیرفت؛ درست بر عکس کاری که ترکیه بعد از سقوط اسد انجام داد و بهرغم حضور همه کشورهای ریز و درشت منطقهای، هیچ جایگاهی برای ایران قائل نشد.
جالب آنکه در ماجرای کودتای۲۰۱۶ ترکیه هم، ایران بهمعنای اخص کلمه برای دولت اردوغان سنگتمام گذاشت و از موقعیت ژئوپلیتیکی خود در اوج بحران برای تغییر موازنه شتابان قدرت بهره گرفت. در مقابل، ترکیه اردوغان در معادلات چند دهه اخیر تنها و تنها اقدام مثبتی که در قبال ایران داشته، تسهیل مراودات اقتصادی در شرایط تحریمی بوده که خود نیز از آن انتفاع وثیق برده و به قول عامیانه گلی بر سر ایران نزده است.
حال اما سوال اینجاست که چرا وزیرخارجه ترکیه چنین اظهارات بیسابقه، خصمانه و غیردوستانهای را علیه ایران مطرح میسازد؟
ترکها همیشه روابط خود را با ایران بر سر منافع و بهرهگیری از قاعده منطق قدرت تنظیم و ترسیم کردهاند. ترکیه اردوغان سودای احیای امپراتوری عثمانی را در سر دارد و درصدد بسط و تعمیم قدرت منطقهای و عهدهدار شدن رهبری جهان اسلام بوده است و روابط با ایران را هم همیشه در چارچوب همین پازل دیده است.
در روابط دوجانبه طی چندماه اخیر هیچ تکانه محسوس و ملموسی صورت نپذیرفته؛ جز آنکه ترکها در سوریه بهزعم خود جای ایران را گرفتهاند و اکنون احساس تفوق و برتری دارند، حال آنکه حاکمان فعلی دمشق که تحتالحمایه آنکارا هستند، با ضعف و زبونی که در برابر اسرائیل و نیز در برابر کردهای معارض سوری از خود نشان دادهاند، نمیتوانند ترکها را داعیهدار رهبری جهان اسلام و در برابر رقبای عربی جا بزنند.
در داخل هم، فشار منتقدان و خطر قدرت گرفتن احزاب مخالف فزونی گرفته است. با کنارگذاشتن اسلحه از سوی پ.ک.ک، دیگر نمیتوان کردها را به این بهانه سرکوب و از آنان لولو ساخت. باتلاق سوریه هم هزینههای مضاعف دارد و پایان جنگ اوکراین هم میتواند مزایای خاص ترانزیتی ترکیه در چند سال اخیر را کاهش دهد.
اینجاست که دولت اردوغان برای فرار از بحران به سمت ایران سنگ میاندازد تا اذهان عمومی را از نقش مخرب بلندپروازیهای بهگلنشسته در منطقه به سمت ایران که بهزعم او در پی تحولات اخیر، اکنون دیوار کوتاهی دارد و برای فرار از دایره تحریم وامدار ترکیه است، معطوف کند.
نکتهای که باید با صراحت پاسخ بگیرد و ملاحظات مرسوم چندساله و تعارفات نالازم کنار گذاشته شود و بازی مار و پله اردوغان علیه ایران را یکبار برای همیشه خنثی ساخت و به زبالهدان روابط منطقهای و بینالمللی انداخت.