تندروها به اسم نقد، مرتب لجن پراکنی می‌کنند/ آن‌ها حتی به رئیسی هم رحم نکردند!

تندروها امروز کارشان به جایی رسیده که حتی برای رهبری، بیت رهبری و منصوبان رهبری تعیین تکلیف می کنند، چون مشی آنها را بر خلاف خود می بینند. این اواخر حتی با دولت سیزدهم نیز سر ناسازگاری گذاشتند و علیه شهید رئیسی هم موضع گرفتند .

جماران نوشت: پیروزی انقلاب اسلامی، شاهد افراط گری، تندروی، پرخاش، تهمت زنی و پرونده سازی توسط بعضی محافل، گروه ها و افراد بودیم؛ اعضای سازمان مجاهدین خلق  و گروه  فرقان جزو سوپر انقلابی های دهه شصت بودند، اینها از هشدارهای اعتدال محور استاد مطهری به تنگ آمدند و به ترور آن دانشمند بزرگ اقدام کردند؛  همان هایی که حواریون امام مانند: مطهری، بهشتی، مفتح، موسوی اردبیلی، هاشمی رفسنجانی و خامنه ای را حامی سرمایه داری و طرفدار امپریالیسم جهانی می دانستند،  وقتی از قاتل شهید مفتح سوال شد که چرا او را ترور کردی؟ گفته بود: «شنیده بودیم این آقا آمریکایی است.»

در دهه شصت اگر چه بساط این گروه ها با اراده مردمی، برچیده و منقرض شد، اما رسوبات فکری آنها در لایه های جامعه و بعضی نهاد ها و ادارات ادامه پیدا کرد تا این که در ماجرای حاکمیت جریان انحرافی ( ۱۳۸۴ تا۱۳۹۲) به صورت سازمان یافته خود را نشان داد. این جریان افراطی  به قدری ماهرانه و پیچیده عمل کرد علاوه بر توده مردم ، بسیاری از شخصیت ها را فریب داد و از این طریق هزینه های زیادی را به انقلاب ، نظام و مردم تحمیل نمود  و از این مقطع، انقلاب از ریل اصلی خارج  شد و هرچه جلو رفتیم از مبانی امام و حواریون فاصله گرفتیم و در نهایت امروز شاهد گرفتار بسیاری از ناترازی ها هستیم.

نکات مشترکی که  این جریان افراطی  با افراطیون دهه شصتی ها دارند این است که آنها از امام و آیت الله طالقانی استفاده ابزاری کرده و با مخفی شدن پشت عنوان « خمینی بت شکن » و « پدر طالقانی»  علیه حواریون امام تبلیغ و تخریب می کردند ، امروز نیز  اینها با عناوینی مانند « امام خامنه ای » ، « حضرت آقا »  و احیانا در قالب حمایت از مرحوم آیت الله مصباح یزدی  (رحمه الله علیه) اقدام به بعضی تندروی هایی  می کنند که هرگز مورد تایید آن بزرگان نبوده و نیست؛ بدین ترتیب سرنخ همه این رفتارها به خصلت های افراطیون دهه شصت بر می گردد.

از ایجاد تشنج  در راهپیمایی های ۲۲ بهمن و روز قدس علیه رئیس جمهور وقت و مُهر و کفش پراکنی در سخنرانی رئیس مجلس در حرم معصومی بگیر تا بعضی حرکت های خودسرانه در مجلس و غیره؛  از قبیل: بالا رفتن از سفارت انگلیس، طرح سوال، استیضاح و عدم کفایت رئیس جمهور وقت که مورد توبیخ مستقیم از سوی رهبری قرار گرفتند.

امروز با این که از انقراض حاکمیت جریان انحرافی بیش از یک دهه می گذرد، اما رسوبات فکری، اخلاقی و رفتاری آنان در لایه های حاکمیتی هنوز به وضوح مشاهده می شود، برغم شعارهای انقلابی، زبان حالشان علیه انقلاب و نظام است. هر کسی با اینها همفکر نیست بیدرنگ مورد تخریب ، تحقیر و تمسخرواقع می شوند.

مرحوم آیت الله صافی گلپایگانی و حضرت آیت الله شبیری زنجانی وقتی یک اظهار نظر و اقدام خیرخواهانه مرقوم داشتند دیدیم چه جسارتی را به ساحت مرجعیت مرتکب شدند، در ماجرای دیگری به بیت مرحوم آیت الله صانعی هجوم آوردند و در، پنجره ها و پنکه ها را شکستند؛ علیه حضرات آیات: وحید خراسانی و جوادی آملی شعار دادند و بی ادبانه برای آن بزرگان بصیرت فروشی کردند.

این اقلیت پر سرو صدا، امروز کارشان به جایی رسیده که حتی برای رهبری، بیت رهبری و منصوبان رهبری تعیین تکلیف می کنند، چون مشی آنها را بر خلاف خود می بینند، این اواخر حتی با دولت سیزدهم نیز سر ناسازگاری گذاشتند، علیه شهید رئیسی موضع گرفتند و در سفر اخیر وی به قم و سخنرایش در صحن حرم با دادن شعارهایی ایجاد اختلال کردند.

اکنون  با این که می دانند آقای پزشکیان با هماهنگیِ ویژه ولایت فقیه تأیید صلاحیت و کاندیدا برای ریاست جمهوری شده و نیز مورد حمایت خاص رهبری است، اما در فضای مجازی، صدا و سیما و مطبوعاتِ همسو، شاهد تخریب ، تضعیف و استیضاح دولت وفاق  با ادبیات چاله میدانی هستیم؛ گاهی نیز به بهانه های واهی تجمع و موتور سواری می کنند.

به اسم نقد، مرتب لجن پراکنی دارند، در قاموس اینان «نقد و انتقاد» معنا و مفهومی ندارد. آنچه هست تهمت، افترا، پروندهسازی، تفتیش عقاید و اعتراف گیری است که انسان را به یاد ترفندهای بازجویانِ ساواک در زندان کمیته مشترک می اندازد.

جای تاسف و تعجب بیشتر اینجاست بعضی جوانان حزب اللهی و انقلابی های واقعی که در صداقت آنها شکی نیست از روی نا آگاهی و ناخواسته تحت تأثیر تبلیغات مسموم این محافل قرار می گیرند و برای آنها سوت و کف می زنند و این بسیار خطرناک و با مبانی امام و رهبری در تضاد آشکار است.

فریب شعارهای به ظاهر انقلابی و ارزشیِ این محافل تندرو را نباید خورد و از سوی دیگر ضرورت دارد مسئولان دلسوز با تمسک به شعار بحق « وفاق ملی » برای مهار این ناترازی های اخلاقی و رفتاری چاره ای بیاندیشند.

دیگر مطالب
ثبت نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.