چرا آمریکا نمیتواند روابط ایران و چین را نادیده بگیرد؟
قرارداد مشارکت راهبردی جامع چین و ایران، الحاق ایران به سازمان همکاری شانگهای و سفر وزیر امور خارجه ایران به چین در این هفته سه چیز را نشان می دهد که در ادامه بخوانید.
فارین پالیسی در مطلبی به قلم بردلی بومن نوشت: حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران روز جمعه برای تعمیق توافقنامه مشارکت راهبردی جامع دو کشور چین و ایران که سال گذشته امضا کردند، به پکن سفر می کند. افزایش همکاری امنیتی چین و ایران تهدیدی جدی برای منافع امنیتی آمریکا، اسرائیل و کشورهای عرب خلیج فارس است. برای رسیدگی به این موضوع، دولت بایدن اکنون باید چندین گام فوری بردارد.
در ادامه این مطلب آمده است: وانگ ونبین، سخنگوی وزارت امور خارجه چین روز سهشنبه سفر امیرعبداللهیان به چین را تایید کرد و گفت: چین آماده همکاری با تهران برای تعمیق بیشتر مشارکت راهبردی همه جانبه چین و ایران است.
قرارداد مشارکت استراتژیک ۲۵ ساله که پکن و تهران در مارس ۲۰۲۱ امضا کردند، مزایای عمده ای را برای تهران و پکن به عنوان دو دشمن ایالات متحده که در مخالفت با ایالات متحده و حاکمیت قانون با یکدیگر متحد شده اند، ارائه می دهد. چین با ایجاد روابط با ایران، جای پای خود را در خاورمیانه تقویت می کند، ایالات متحده را تضعیف و دسترسی بیشتر به نفت و سایر کالاهای مهم ایران را تضمین می کند. ایران نیز میلیاردها دلار سرمایه گذاری چین را در بخش انرژی و زیرساخت های خود دریافت خواهد کرد که اثربخشی تحریم های ایالات متحده علیه تهران را کاهش می دهد.
بیشتر همکاری پکن و تهران بر روابط اقتصادی و دیپلماتیک متمرکز است. در همین ارتباط، سازمان همکاری شانگهای به رهبری چین و روسیه در سپتامبر گذشته به اتفاق آرا تصمیم گرفت ایران را به عضویت کامل خود در آورد. بنابراین، نادیده گرفتن پیامدهای امنیتی روابط چین و ایران اشتباه است. همکاری نظامی چین و ایران یک نگرانی تئوریک یا موضوعی مربوط به آینده نیست. این مسئله هم اکنون در حال وقوع است.
خرید انرژی از ایران توسط چین و تمایل به سرمایه گذاری در ایران حداقل دو اثر منفی امنیتی خواهد داشت که با گذشت زمان بدتر می شود. اول اینکه سرمایه گذاری چینی محرک اقتصادی و درآمدی برای ایران خواهد بود. با بررسی عملکرد تهران در گذشته می توان پیش بینی کرد که ایران بخش قابل توجهی از این درآمد اضافی را برای ساخت زرادخانه موشکی و پهپادهای خود، پیشبرد برنامه هسته ای اش و … صرف خواهد کرد.
به طور گسترده تر، سرمایه گذاری اضافی چین به طور فزاینده ای اثربخشی تحریم های ایالات متحده علیه ایران را کاهش می دهد. این امر باعث تشدید ناسازگاری ایران در مذاکرات در مورد برنامه هسته ای این کشور خواهد شد. حمایت چین همچنین احتمال شکست دیپلماسی و اقدام نظامی آمریکا و یا اسرائیل برای جلوگیری از دستیابی ایران به تسلیحات هستهای را افزایش میدهد.
علاوه بر این، در حالی که مفاد نهایی توافقنامه مشارکت استراتژیک تهران-پکن محرمانه باقی مانده است، یک نسخه فاش شده از توافق با عنوان “نسخه نهایی” شامل آموزش نظامی، مانورها، توسعه تسلیحات و به اشتراک گذاری اطلاعات ترکیبی توسط ایران و چین است. این امر باعث جلب توجه ایالات متحده، اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی می شود.
افزایش همکاری نظامی چین و ایران می تواند در طول زمان به طور قابل توجهی توانایی نظامی ایران را بهبود بخشد. اگر نیروهای ایرانی تواناییهای بهبود یافته ضد دسترسی/منع منطقه ای را از چین به دست آورند، تهران ممکن است به این باور برسد که میتواند از حملهای که برای جلوگیری از دستیابی ایران به توانایی تسلیحات هستهای طراحی شده، ممانعت به عمل آورد یا در برابر آن از خود دفاع کند. این تصور در تهران می تواند شکست مذاکرات هسته ای ایران را محتمل تر و توقف آن را دشوارتر کند.
برای روشن شدن موضوع باید توجه داشت که همکاری نظامی چین و ایران یک نگرانی تئوریک یا موضوعی مربوط به آینده نیست، این مسئله هم اکنون در حال وقوع است. ایران، چین و روسیه در دسامبر ۲۰۱۹ مانورهای نظامی ترکیبی را در اقیانوس هند و در سپتامبر ۲۰۲۰ در روسیه انجام دادند. طبق گزارشها، رزمایش ترکیبی دیگری با حضور نیروهای ایرانی و چینی در خلیج فارس برنامهریزی شده است.
شایان ذکر است، بر اساس گزارش کمیسیون بازبینی اقتصادی و امنیتی آمریکا و چین، حداقل یکی از موشکهای بالستیک ایران که ادعا شده است در حمله سال ۲۰۲۰ به نیروهای آمریکایی در پایگاه هوایی عین الاسد در عراق مورد استفاده قرار گرفت، به احتمال زیاد با فناوری موشک های بالستیک چینی توسعه یافته بود.
تصادفی نیست که جزئیات دقیق همکاری امنیتی چین و ایران مبهم است. پکن دلایل خوبی برای کم اهمیت جلوه دادن همکاری رو به رشدش با تهران دارد. حزب کمونیست چین مشتاق ایجاد روابط با دولتهای عربی خلیج فارس است و بعید به نظر می رسد که کمک به ارتش ایران برای مقامات ریاض و ابوظبی خوشایند باشد.
تمایل پکن برای انجام اقدامات متعادل کننده احتمالاً توضیح می دهد که چرا وزرای خارجه عربستان سعودی، کویت، عمان و بحرین به همراه دبیرکل شورای همکاری خلیج فارس این هفته در چین حضور دارند. پکن در تلاش است روابط خود را با تهران و کشورهای حوزه خلیج فارس به طور همزمان تقویت کند. این امر باعث میشود چین همکاریهای امنیتی دوجانبه رو به رشد خود با ایران را به گونهای تنظیم کند که باعث تحریک رهبران آن سوی خلیج فارس نشود. این یک چالش برای پکن خواهد بود و واشنگتن باید به دنبال دشوارتر کردن این چالش باشد.
برای انجام این کار، اولین گام برای واشنگتن این است که درک کند امتناع از ارائه ابزاری برای دفاع از خود به شرکای عرب خلیج فارس تنها آنها را تشویق می کند تا به چین و روسیه برای دریافت تسلیحات روی آورند. این امر تهران و پکن را به عنوان دو دشمن اصلی ایالات متحده قدرتمند می کند و اهرم فشار ایالات متحده در خاورمیانه را کاهش می دهد. این پویایی را قبلاً در مورد مصر شاهد بودیم. در این ارتباط باید اشاره کرد که وقتی قاهره نتوانست هواپیماها، تانکها و موشکهای آمریکایی را در حدود سال ۲۰۱۳ به دست آورد، برای هواپیماهای جنگی به مسکو و پاریس و برای هواپیماهای بدون سرنشین به پکن روی آورد. به نظر می رسد، همین پویایی در ارتباط با عربستان سعودی در حال حاضر دیده می شود و چین مشتاق است از این امتیاز استفاده کند.
دوم، واشنگتن باید شرکای خلیج فارس را تشویق کند تا برای چین روشنگری کنند که ارائه سیستم های تسلیحاتی عمده به ایران به روابط پکن با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس آسیب جدی وارد می کند.
سوم، کنگره باید اطمینان حاصل کند که پنتاگون و جامعه اطلاعاتی گزارشهای سالانه ی دقیق، مکتوب و طبقهبندینشده را درباره آموزشهای نظامی چین و ایران، مانورها، توسعه تسلیحات و اشتراکگذاری اطلاعات ارائه میکنند. الزامات قانونی برای گزارش در مورد این مسائل از قبل وجود دارد، اما می تواند بهبود یابد و بهتر اجرا شود. برای اطلاع از تصمیمات و جلوگیری از غافلگیری استراتژیک، واشنگتن باید فعالانه اطلاعاتی را در مورد همکاری نظامی چین و ایران با اسرائیل و شرکای عرب خلیج فارس مبادله کند.
قرارداد مشارکت راهبردی جامع چین و ایران، الحاق ایران به سازمان همکاری شانگهای و سفر وزیر امور خارجه ایران به چین در این هفته سه چیز را نشان می دهد که عبارت اند از: همسویی رو به رشد بین پکن و تهران، نفوذ رو به رشد پکن در خاورمیانه و این واقعیت که رقابت قدرت های بزرگ شامل آمریکا و چین تنها در اقیانوس هند و اقیانوس آرام رخ نخواهد داد.