ایمانی: وحدت اصولگرایان در۱۴۰۰ شکننده است

یک تحلیل‌گر سیاسی اصولگرا معتقد است احتمال رقابت چند کاندیدای اصولگرا با یکدیگر در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ وجود دارد.

به گزارش کیوسک تایمز و به نقل از خبرآنلاین، اصولگرایان از جریان رقابت انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ و چندصدایی شان در آن سال که به حضور ۵ کاندیدای اصولگرا از مجموع ۸ نامزد انتخاباتی انجامید همواره به عنوان یک اشتباه استراتژیک یاد می کنند، اشتباهی که سعی کردند در انتخابات دور قبلی و در سال ۱۳۹۶ جبران کنند و نهایتا با کش و قوس های بسیار در نهایت توانستند محمدباقر قالیباف را راضی کنند تا به نفع ابراهیم رئیسی کنار رود تا رئیسی کاندیدای واحد جریان اصولگرایی شناخته شود؛ فردی که با سبد رای ۱۶ میلیونی توانست تجربه موفقی برای اصولگرایان از حضور در انتخابات به یادگار بگذارد.

تجربه ای که قریب به اتفاق اصولگرایان آن را الگویی برای راه آینده می دانند اما در این بین و با توجه به اختلافات فراوان به وجود آمده در گروه ها و جریان های اصولگرایی به ویژه تحرکات جبهه پایداری آنها را بیش از پیش نسبت به آینده نگران کرده است. به طوریکه اکنون ناصر ایمانی، تحلیلگر سیاسی اصولگرا معتقد است وضعیت جریان اصولگرایی هم مانند جریان اصلاح طلب خوب نیست و ممکن است شاهد حضور و رقابت چند کاندیدای اصولگرا در انتخابات سال آینده باشیم.

او همچنین می گوید اصلاح طلبان این قابلیت را دارند که به یک کاندیدای واحد برسند و یا خودشان به یک کاندیدا نرسند و از یکی از کاندیداهای موجود حمایت کنند، درست مانند سال ۹۲؛ هرچند به گفته ایمانی پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان این روزها خیلی متزلزل شده است.

مشروح گفت‌وگو با ناصر ایمانی را در ادامه بخوانید؛

****

آقای ایمانی! هرچه به انتخابات ۱۴۰۰ و بحث معرفی کاندیداها نزدیکتر می شویم، لیست افرادی که برای کاندیداتوری به خصوص در جریان اصولگرایی مطرح هستند، بلندتر می شود؛ تحلیل شما از اسامی مطرح شده چیست؟

فضای رسانه ای اکنون به این خاطر که اخبار کم در جریان سیاسی کشور کم است به یک موضوعی می پردازند که فعلا هیچ گونه وجهی ندارد و آن هم انتخابات ۱۴۰۰ است. تمام این مطالبی که مطرح می شود گمانه زنی های رسانه ای است و عمدتا از افکار دوستان رسانه ای تراوش می کند و هیچ واقعیت خارجی وجود ندارد.

 

اسامی کاندیداهای ۱۴۰۰ فقط حدس و گمان است

واقعیت این است که هیچ کدام از جریان های سیاسی هنوز حتی به لیستی یا فردی از کاندیداهایی که می خواهند مطرح شوند، نرسیده اند و هیچ کاندیدایی هم تا به الان تصمیم قطعی برای اعلام کاندیداتوری نگرفته است که البته این کاملا طبیعی است. در عین حال تحرکات و فعالیت سیاسی و اجتماعی هم یک امر موهوم است یعنی یک کسی که الان مسؤلیتی دارد (کسانی که می خواهند کاندیدای ریاست جمهوری شوند به نوعی مسؤلیتی در کشور به عهده دارند و خانه نشین نیستند)، کافی است که به یک استانی برود، بلافاصله می گویند که او کاندید است و می خواهد در آن استان تبلیغات کند، به نظر من هیچ کدام از اینها واقعیت خارجی ندارد و فقط حدس و گمان های کاملا شخصی است و ممکن است تمام کسانی که درباره شان حدس و گمان زده می شود، هیچ یک کاندید نشود.

چرا قالیباف اگر به استانی برود تحرک انتخاباتی محسوب می شود؟

دقیقا همینطور است، مثلا گمانه زنی هایی درباره سفر برخی افراد همچون آقای قالیباف و احمدی نژاد به استان های کشور در همین رابطه مطرح است و تعبیر شده که آنها باز هم قصد حضور در انتخابات ریاست جمهوری را دارند.

آقای قالیباف به عنوان رئیس مجلس تا خردادماه سال آینده حق ندارد هیچ استانی برای بازدید برود چون اگر برود تحرکات انتخاباتی محسوب می شود؟ به نظر شما این حرف واقعا پسندیده است؟ و قس علی هذا. اینها به نظر من همه گمانه زنی است و ارزش تحلیلی و خبری ندارد. از طرف دیگر حوادث سیاسی در کشور ما خیلی زیاد و به سرعت اتفاق می افتد، هیچ کس نمی تواند از هر دیدگاهی چه اصولگرا و چه اصلاح طلب و چه مستقل پیش بینی کند که تا آخر امسال چه اتفاقاتی در فضای سیاسی ایران و در فضای سیاسی جهان که بر روی ایران مؤثر است بیفتد. بنابراین تمام گمانه زنی ها بی دلیل است.

 

شورای نگهبان از فضای بیرونی تاثیرپذیری دارد اما…

نظر شما درباره انتقاداتی که به عملکرد شورای نگهبان در بررسی صلاحیت ها مطرح است و تاثیر آن بر میزان مشارکت چیست؟ فکر می کنید فشار افکار عمومی می تواند روی روند کار شورای نگهبان برای انتخابات پیش رو تاثیری داشته باشد یا خیر؟

شورای نگهبان نشان داده که از فضاهای بیرون کمتر تاثیر می پذیرد، نمی خواهم بگویم اصلا تاثیر نمی گیرد اما تاثیر پذیری آن نسبت به فضاهایی که درباره شورای نگهبان وجود دارد، محدود است ولی باز هم بستگی به شرایط دارد؛ گاهی اوقات شورای نگهبان بخاطر مصالحی که در نظر می گیرد مثلا می تواند ۲ نفر را رد کند، یا بخاطر مصالح هر ۲ نفر را تایید می کند یا بخاطر مصلحت هایی ممکن است یکی را درقیاس با نفر دوم حذف کند. اینها بستگی به بخشی از شرایط  کشور دارد که شورای نگهبان به آنها هم ملاحظه دارد و باید دید که چه پیش می آید. به هر حال شورای نگهبان تاثیرپذیری دارد منتهی تاثیرپذیری آن خیلی محدود است و این را تجربه گذشته نشان داده است.

 

اصلاح طلبان می توانند برای ۱۴۰۰ به یک کاندیدا برسند

آقای ایمانی! اصلاح طلب ها الان به دلایل متعددی وضعیت خوبی در بدنه افکارعمومی شان ندارند. فکر می کنید آنها می توانند در انتخابات ۱۴۰۰ در دقیقه نود بر سر یک کاندیدا به جمع بندی برسند و معادلات را تغییر دهند؟ آیا این قابلیت الان در جریان اصلاح طلب وجود دارد؟

این قابلیت وجود دارد و یعنی اصلاح طلبان می توانند به یک کاندیدای برسند و یا خودشان به یک کاندیدا نرسند و از یکی از کاندیداهای موجود حمایت کنند. درست مانند سال ۹۲ که بعد از اینکه آقای روحانی به صورت مستقل کاندید شد، اصلاح طلبان از او حمایت کردند. این می تواند اتفاق بیفتد اما اگر ما شرایط فعلی کشور را در نظر بگیریم، همانطور که شما گفتید اصلاح طلبان اصلا پایگاه اجتماعی خوبی در افکار عمومی ندارند و ممکن است که حمایت آنها از یک کاندیدا نه تنها به نفع آنها نباشد بلکه به ضررشان هم باشد، یعنی اگر شرایط، همین شرایط فعلی باشد ممکن است آن مقدار آرایی هم که داشته باشند، ریزش کند مگر اینکه شرایط در این ۷ الی ۸ ماه آینده تغییر پیدا کند که احتمال آن کم است.

 

معلوم نیست به مصلحت باشد که اصلاح طلبان کاندیدا معرفی کنند یا نه

به هرحال این احتمال وجود دارد. از طرفی دیگر اصلاح طلبان الان برای حضور در انتخابات ۲ مشکل دارند، یکی بحث افکار عمومی مردم است و دیگری بحث اختلافاتی است که درون خودشان وجود دارد. به هرحال الان بین آنها یک اختلافات عمیقی به وجود آمده است و اصلا شاید به تعبیری بشود گفت که یک وحدت یکپارچه ای مانند ۲۰ سال گذشته ندارند و ممکن است این اختلافات به جایی برسد که برخی از طیف های اصلاح طلب از یک کاندیدا حمایت کنند و برخی دیگر از هیچ کاندیدی حمایت نکنند و از طرف دیگر معلوم نیست که چقدر به مصلحت اصلاح طلبان باشد که در این دوره بخواهند کاندید معرفی کنند.

یک بحثی هم بین خودشان مطرح است  که شاید بهتر باشد اساسا از صحنه سیاست برای یک مدتی به طور فعال خارج شوند و فقط مردم را به انتخابات دعوت کنند ولی خودشان یک پوست اندازی کنند و بتوانند مسائل داخلی و وحدت داخلی خودشان را به یک سرانجامی برسانند تا بعد بتوانند با یک انرژی جدید در صحنه سیاست حضور پیدا کنند.

اصولگرایان در انتخابات مجلس اخیر خیلی بالا و پایین ها داشتند تا به یک لیست مشترک برسند. فکر می کنید با توجه به اینکه جبهه پایداری هم همیشه یک ساز ناکوکی برای تصمیم گیری ها زده است، ممکن است آنها خودشان کاندیدای جداگانه ای داشته باشند و سایر اصولگرایان به یک ائتلاف برسند؟ شرایط در جریان اصولگرا چطور است؟

بله شرایط برای اصولگرایان همین طور است، یعنی آنها هم یک وحدت شکننده ای دارند، ممکن است اصولگرایان هم برای انتخابات ۱۴۰۰ نتوانند به یک وحدت کامل برسند، یعنی برخی از طیف های آنها از یک کاندیدی حمایت کنند و برخی از طیف ها از کاندید دیگری. پس این احتمال درباره اصولگرایان هم وجود دارد و فقط مربوط به اصلاح طلبان نیست، البته برای اصلاح طلبان به دلایلی موضوع جدی تر است، چون افکار عمومی هم نسبت به آنها نظر مساعدی ندارد ولی درباره اصولگرایان این مساله مقداری کمتر است ولی اختلافات درونی هم درون اصولگرایان وجود دارد و ممکن است آنها هم به یک کاندید واحد نرسند.

 

احتمال رقابت چند اصولگرا در انتخابات ۱۴۰۰

پس احتمال چند کاندیدایی در انتخابات ۱۴۰۰ در جریان اصولگرا هست؟

بله ممکن است. اینهایی که می گویم همه احتمال است و هیچ چیزی قطعی نیست.

نظر شما درباره روی کار آمدن کاندیدای نظامی چیست؟ در همه این سالها برخی افراد با درجه نظامی کاندید شدند اما هیچ کدام آنها توسط مردم به اقبال نرسیدند. فکر می کنید ما باز هم شاهد کاندیداتوری یک نظامی خواهیم بود؟

من نمی دانم منظور شما از نظامی چیست. اگر منظورتان افرادی است که قبلا سابقه نظامی داشتند و الان مدتها است که سابقه نظامی ندارند من اسم اینها را نظامی نمی گذارم، چون بسیاری از افرادی که در این کشور مسؤلیت دارند یا در گذشته مسؤلیتی داشته اند قبلا نظامی بوده اند.

 

محسن رضایی دیگر چهره نظامی محسوب نمی شود

می خواهم بگویم اینها سالهاست که از عرصه نظامی خارج یوده اند و در عرصه سیاست وارد شده اند و نمی شود اسمشان را نظامی گذاشت، در کشورهای دیگر هم همینطور است. بسیاری از افرادی که به مقامات بالای ایالت متحده امریکا رسیده اند قبلا سابقه نظامی داشته اند و حتی وزیر خارجه امریکا شده اند. نمی شود اسم اینها را نظامی گذاشت. نظامی عموما به کسی اطلاق می شود که الان در پست نظامی است و بعد رئیس جمهور یک کشور می شود. مثلا آقای محسن رضایی سالیان سال است که از نظامی گری فاصله گرفته اند واز نظر عرف سیاسی، نظامی محسوب نمی شوند. به نظر من این تعبیر، اصلا تعبیر درستی نیست که بگوییم اینها افراد نظامی هستند.

آقای رضایی همیشه در مناسبت ها با لباس سپاه حاضر می شوند اما به لحاظ سازمانی ایشان دیگر نظامی محسوب نمی شوند ولی در مناسبت هایی که مربوط به سپاه یا ارتش است لباس سپاه را می پوشند ولی در سایر مناسبت ها ایشان همیشه با لباس شخصی هستند.

دیگر مطالب
ثبت نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.