تاکتیک احمدی نژادیها و پایداریها؛ تکلیف روحانی با مجلس جدید چه میشود؟
فیاض زاهد گفت: آقای موسوی لارگانی و اینها بیشتر نماینده محافل خاصی هستند که در حاکمیت هم خیلی جایی ندارند.
به گزارش کیوسک تایمز و به نقل از نامه نیوز، در روزهای اخیر شاهد بودیم که برخی از راه یافتگان به مجلس جدید همچنان ساز سوال از روحانی را میزنند و برخی هم مثل موسوی لارگانی به دنبال شیوههای خاصتر میگردند. این نماینده در گفتوگویی با سایت الف از ضرورت ارسال پرونده تخلفات رئیس جمهور به قوه قضاییه گفته بود که این قوه میتواند با رئیس جمهور در صورت احراز تخلفات، برخورد قانونی کند.
به این ترتیب روشن است که بخشی از مجلس یازدهم سر همراهی و تعامل با دولت ندارد. سوال، اما اینجا است که در فرایند عدم تعامل تا کجا پیش میرود و کار را به کجا میرساند؟ برخی کارشناسان سیاسی، اما این رویه را چندان جدی نگرفته و معتقدند که مجموعه حاکمیت اجازه نمیدهد که طیف تندور به نتیجه دلخواه خود برسند.
یکی از این سیاسیون، فیاض زاهد است که در گفتگو با «نامه نیوز» گفت: «من اساسا برای این مجلس هویت مستقل ذاتی قائل نیستم. در واقع کنشهای این مجلس کنشهای اصیلی نیست و بیش از آنکه برخواسته از سطح مطالبهگری، نیازهای واقعی یا یک نوع تعامل و کنش اصیل سیاسی باشد، از سوی محافل خاصی هدایت میشود».
این فعال سیاسی اصلاح طلب توضیح داد: «این محافل نیز بیشتر گروههای حاشیهای بانفوذی هستند که مثل گروه فشار عمل میکنند. اعضای نزدیک به جبهه پایداری و نزدیکان احمدی نژاد».
زاهد با تاکید بر اینکه «این رویه از سوی حاکمیت هدایت نمیشود» گفت: «همان طور که دیدیم فرمایشات رهبری و تذکری که دادند، تلنگری بود که بحث سوال از رئیس جمهور دچار نوعی تعلیق شد».
وی ادامه داد: «سوال از رئیس جمهور، استیضاح یا تقابل با دولت به هر شکلی بیشتر خواسته و مطالبه محافل تندرویی است که هویت خود را در این نوع ماجراجوییهای میبینند و حتی موجب برخی تعارضات در جریان اصولگرا شدهاند».
این فعال سیاسی اصلاح طلب همچنین گفت: «البته شرایط فعلی جریان اصولگرایی قابل تحلیل است به این خاطر که آن جریان اصولگرای سنتی و قدیمی که به عنوان اصولگرایان ارتدوکس میشناختیم دیگر خیلی در صحنه سیاسی نقشآفرین نیستند. مثلا شخصیتهایی مثل آقای ناطق نوری، باهنر یا حزب موئتلفه دیگر از صحنه اصلی اثرگذاری راست کنار رفتهاند و به جای آن نیروهای شبه بنیاد گرایی در حال ظهور هستند و از حمایتهای معنوی و لجستیکی برخی محافل قم هم برخوردارند. مثلا طرفداران آقای مصباح بازی را از عرصه سیاسی به حوزههای امنیتی میبرند و کار را برای اصولگرایان اصیل و قدیمی هم سخت میکنند».
وی افزود: «اصولگرایان سنتی نه قائل به چنین مواردی هستند و نه دستشان دراین بازیها درگیر است. یعنی حتی اگر تمایل هم داشته باشند، از سوی این محافل خودی محسوب نمیشوند، زیرا نگاه آنان به احمدینژاد با آنان متفاوت است. در حقیقت چارچوب ذهنی احمدینژاد به این محافل و نیروهای بنیادی نزدیکتر از اصولگریان سنتی مثل شیخ محمدیزدی و… است.»
زاهد گفت: «در واقع این جریان احمدینژاد را از نظر آرمان خواهی بلندپرواز و از نظر مالی پاکدست ارزیابی میکنند و نوعی از گفتمان عدالت گرایانه را باور دارند که با سبک زندگی و ساحت ذهنی اصولگرایان سنتی که خواستگاه اصلی آنان بازار، مساجد و شهرهای سنتی است، سازگار نیست. به همین جهت هم من فکر میکنم که آقای موسوی لارگانی و اینها بیشتر نماینده محافل خاصی هستند که در حاکمیت هم خیلی جایی ندارند. »
به این ترتیب روشن است که بخشی از مجلس یازدهم سر همراهی و تعامل با دولت ندارد. سوال، اما اینجا است که در فرایند عدم تعامل تا کجا پیش میرود و کار را به کجا میرساند؟ برخی کارشناسان سیاسی، اما این رویه را چندان جدی نگرفته و معتقدند که مجموعه حاکمیت اجازه نمیدهد که طیف تندور به نتیجه دلخواه خود برسند.
یکی از این سیاسیون، فیاض زاهد است که در گفتگو با «نامه نیوز» گفت: «من اساسا برای این مجلس هویت مستقل ذاتی قائل نیستم. در واقع کنشهای این مجلس کنشهای اصیلی نیست و بیش از آنکه برخواسته از سطح مطالبهگری، نیازهای واقعی یا یک نوع تعامل و کنش اصیل سیاسی باشد، از سوی محافل خاصی هدایت میشود».
این فعال سیاسی اصلاح طلب توضیح داد: «این محافل نیز بیشتر گروههای حاشیهای بانفوذی هستند که مثل گروه فشار عمل میکنند. اعضای نزدیک به جبهه پایداری و نزدیکان احمدی نژاد».
زاهد با تاکید بر اینکه «این رویه از سوی حاکمیت هدایت نمیشود» گفت: «همان طور که دیدیم فرمایشات رهبری و تذکری که دادند، تلنگری بود که بحث سوال از رئیس جمهور دچار نوعی تعلیق شد».
وی ادامه داد: «سوال از رئیس جمهور، استیضاح یا تقابل با دولت به هر شکلی بیشتر خواسته و مطالبه محافل تندرویی است که هویت خود را در این نوع ماجراجوییهای میبینند و حتی موجب برخی تعارضات در جریان اصولگرا شدهاند».
این فعال سیاسی اصلاح طلب همچنین گفت: «البته شرایط فعلی جریان اصولگرایی قابل تحلیل است به این خاطر که آن جریان اصولگرای سنتی و قدیمی که به عنوان اصولگرایان ارتدوکس میشناختیم دیگر خیلی در صحنه سیاسی نقشآفرین نیستند. مثلا شخصیتهایی مثل آقای ناطق نوری، باهنر یا حزب موئتلفه دیگر از صحنه اصلی اثرگذاری راست کنار رفتهاند و به جای آن نیروهای شبه بنیاد گرایی در حال ظهور هستند و از حمایتهای معنوی و لجستیکی برخی محافل قم هم برخوردارند. مثلا طرفداران آقای مصباح بازی را از عرصه سیاسی به حوزههای امنیتی میبرند و کار را برای اصولگرایان اصیل و قدیمی هم سخت میکنند».
وی افزود: «اصولگرایان سنتی نه قائل به چنین مواردی هستند و نه دستشان دراین بازیها درگیر است. یعنی حتی اگر تمایل هم داشته باشند، از سوی این محافل خودی محسوب نمیشوند، زیرا نگاه آنان به احمدینژاد با آنان متفاوت است. در حقیقت چارچوب ذهنی احمدینژاد به این محافل و نیروهای بنیادی نزدیکتر از اصولگریان سنتی مثل شیخ محمدیزدی و… است.»
زاهد گفت: «در واقع این جریان احمدینژاد را از نظر آرمان خواهی بلندپرواز و از نظر مالی پاکدست ارزیابی میکنند و نوعی از گفتمان عدالت گرایانه را باور دارند که با سبک زندگی و ساحت ذهنی اصولگرایان سنتی که خواستگاه اصلی آنان بازار، مساجد و شهرهای سنتی است، سازگار نیست. به همین جهت هم من فکر میکنم که آقای موسوی لارگانی و اینها بیشتر نماینده محافل خاصی هستند که در حاکمیت هم خیلی جایی ندارند. »