پاسخ مهناز افشار به ماجرای واردات شیرخشکهای فاسد توسط همسرش: مطمئن باشید از شما پیگیرترم
در یک نشست خبری اتفاق افتاد: توضیح مهناز افشار درباره ماجرای شیرخشکهای فاسد و پرونده همسرش یاسین رامین، خاطرات یک قربانی تجاوز و ….
«طلوع بینشانها»، جمعیتی که نامش دیگر برای کمترکسی ناشناخته است و فعالیتهایش در زمینه بهبود وضعیت کارتنخوابها و ترک اعتیاد، به یکی از الگوهای فعالیت داوطلبانه و مردمی تبدیل شده، دیروز در یکی از مراکزش، میزبان یک نشست بود، نشستی با حضور مهناز افشار سخنگوی پویش «بدسرپرست تنهاتر است»، اکبر رجبی مدیرعامل جمعیت «طلوع بینشانها» و یاسمن اشکی مدیر پروژه «قایمباشک» که در زمینه منع آزار جنسی کودکان فعالیت میکند. این نشست اما اتفاق مهمتری هم داشت، در کنار این افراد، کودکان و نوجوانانی حاضر شده بودند که تجربیاتی از خیابانخوابی و تعرض جنسی را داشتند و در فضایی کارشناسانه و در عین حال صمیمی، به بیان تجربیات و دیدگاههایشان درباره آزار جنسی و راههای بیان و درمان آن پرداختند.
افشار: مسئولان فقط وعده وعید دادهاند
مهناز افشار، سخنگوی پویش بدسرپرست تنهاتر است، در ابتدای این نشست، با تسلیت زلزله کرمانشاه، به پیگیریها برای تصویب لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان پرداخت و گفت: ما جلسات متعددی با مسئولان داشتهایم اما متاسفانه هنوز اتفاق عملی برای تصویب لایحه نیفتاده و به نظر میرسد در اولویت مسئولان نیست، به ما فقط وعده وعید دادهاند و شاید حتی فراموش شده!
این بازیگر سینما با اشاره به موضوع آزار جنسی اهورا، کودک دوسالهای که در اثر کودکآزاری جانش را از دست داد، گفت: بدون اغراق میگویم بعد از شنیدن این خبر مریض شدم. در ویدیویی دیدم که همسایهای گفته بود صدای ناپدری اهورا را شنیدم که به اصرار از او میخواست به او بگوید بابا، شعار «هر شهروند، یک داوطلب» برای همین است که اگر آن همسایه از حقوق شهروندیاش استفاده میکرد و این موضوع را گزارش میداد و به آن رسیدگی میشد، حالا شاید اهورا زنده بود.
او در ادامه این نشست در پاسخ به سوال خبرنگاری درباره واردات شیرخشکهای فاسد از سوی همسرش، یاسین رامین، گفت: اول از همه باید بگویم اینجا نیامدهام که به پرسشهای شما پیرامون مهنازافشار پاسخ بدهم، کمپین «بدسرپرست …» نه یک کمپین تبلیغاتی برای مهناز افشار است نه یک فرصت و تریبون برای حمله به او، پس مهم نیست چه کسی اینجاست، مهم این است که ما دست به دست هم دادهایم که هرکس در هر جایگاهی هست، بتواند برای کودکانی که این روزها اخبار آزار و اذیتشان را زیاد میشنویم، کاری کند و بطور مثال اگر مسئول دولتی که وظیفهاش است و جایگاه و مسئولیتش ایجاب میکند کاری برای بچهها انجام بدهد به خاطر من بیاید یا نیاید لطفی به من نکرده، وظیفه من جلب حمایت است ولی اگر به خاطر من و نگرانی از حواشی، در جلسات نیاید و حمایتش را دریغ کند، نه تنها در انجام مسئولیتش کوتاهی کرده بلکه به آینده بچهها هم ظلم کرده. برای بچهها فرقی نمیکند چه کسی قدمی برمیدارد، آنها چشمانتظار و امیدوار این اقدامات و فعالیتها هستند و اینجا قرار نیست برای من کاری انجام بشود بلکه هدف اینده بچههاست.
وارد کردن شیرخشک آلوده، جنایتی نیست که بتوان از کنار آن گذشت
او ادامه داد: اما جدا از این فعالیت اجتماعی، من هیچ فراری از موضوعی که درباره همسرم مطرح میشود نکردهام، چون این که مطرح میکنند شیرخشک فاسد وارد کرده و باعث کشته شدن بچهها شده، جنایتی نیست که بتوان از کنار آن گذشت، همسر من هفت ماه بابت پروندهای که برایش تشکیل شده به زندان رفته و پرونده او هنوز باز است و با این فضاهایی که علیه او درست شده بعید نیست محکوم هم بشود ولی اجازه بدهید محکوم بشود بعد ببینید به چه چیزی محکوم شده.
افشار تاکید کرد: من یک مادرم، یک انسانم، و این موضوع که درباره پرونده همسرم مطرح شده برای من قطعا مهم است چون حتما به این فکر میکنم که فرزندم را با چه پولی بزرگ میکنم. فرض بگیریم که من استقلال مالی داشته باشم و از درآمد همسرم ارتزاق نکنم، اما به هر حال باید بدانم همسرم چه انسانی است. مطمئن باشید من هم به اندازه شما پیگیر این موضوع هستم چون وقتی در حال انجام یک فعالیت اجتماعی هستم، پیگیری این موضوع هم جزو فعالیتهای من محسوب میشود. مطمئن باشید من در کنار شما و حتی جلوتر از شما نگران و دغدغهمند این موضوع خواهم بود.
این بازیگر سینما گفت: من معتقدم سکوت هیچ کمکی به ما نمیکند و از تمام افرادی که موضوع شیرخشکها را مطرح کردند ممنونم، چون این موضوع باید مورد رسیدگی قرار بگیرد، اما مساله اینجاست که اگر هم چنین موضوعی صحت داشته باشد، این یک موضوع صرفا شخصی است؟ عدهای میگویند یاسین رامین سالها پیش شیرخشک فاسد از طریق هلال احمر وارد کرده و باعث مرگ و کور شدن بعضی نوزادها شده، یعنی یاسین از کشور آلمان شیرخشک فاسد خریده، فروخته به هلال احمر و هلال احمر وارد کرده و از وزارت بهداشت مجوز گرفته و از گمرک ترخیص کرده و شرکتهای پخش کننده آن را پخش کردند و خانوادهها خریداری کردند و بچه ها مسموم شدند. اگر این حرف صحت داشته باشد، خیلیها باید جوابگو باشند؛ هلال احمر، وزارت بهداشت، گمرک، دولت، توزیعکنندهها و …. چطور است که مدارک این موضوع در پزشکی قانونی، کلانتری، قوه قضاییه، وزارت بهداشت و بقیه نهادها وجود ندارد و پیگیری نمیشود؟ درواقع میخواهم بگویم این سوال را نباید از من بپرسید که چنین اتفاقی افتاده یا نیفتاده چون تایید یا تکذیب من وجاهتی ندارد، این سوال را باید از نهادهای مسئول بپرسید و اگر یاسین رامین در جمهوری اسلامی با همه این نهادها تبانی کرده و این جنایت اتفاق افتاده دیگر موضوع اصلا شخصی نیست و باید در ابعاد ملی به این موضوع رسیدگی شود آن هم بدون سانسور، شفاف و علنی نه در اتاق بسته بدون حضور خبرنگاران.
افشار در پاسخ به این که خودش از همسرش درباره صحت یا سقم این موضوع سوال پرسیده یا نه، گفت: سالها پیش این موضوع مطرح شد، دقیقا از زمانی که ما ازدواج کردیم ناگهان مساله نوزادها مهم شد و نمیدانم چرا قبل از آن، این شبهه را مطرح نمیکردند. به هر حال من همان اوایل از ایشان پرسیدهام و برای چیزی که اصلا وجود خارجی ندارد و تحقیق هم کرده باشی، شنیدن یک کلمه کافی است؛ نه.
اشکی: سکوت، کمک به فرد متجاوز است
همچنین یاسمن اشکی، مدیر پروژه کنترلاس و قایمباشک (آموزش در حوزه پیشگیری از کودکآزاری جنسی) به فعالیتهای این پروژه اشاره کرد و گفت: ما به آموزش و پیشگیری معتقدیم و در این زمینه آگاهیرسانی میکنیم. فعالیتهای ما داوطلبانه است و به مراکز مختلف مثل مدارس و مهدکودکها اعلام آمادگی کردهایم که برویم و به کودکان درمورد خودمراقبتی آموزش دهیم.
او ادامه داد: آموزشهای ما بومیسازی شده است، اگر قبول کنیم که مرجع آموزشهای جنسی در کشورمان و در دنیا، فیلمهای پورن است که عواقب زیادی به همراه دارد، به این نتیجه میرسیم که لازم داشتهایم آموزشها و اطلاعرسانیهایی متناسب با فرهنگ و باورهای دینی خودمان به خانوادههای ایرانی ارائه کنیم بنابراین تلاش کردهایم اطلاعاتی را که مناسب سنین مختلف است، به زبان فارسی تدوین و تصویرسازی کنیم و به جنگ صنعت ثروتمند پورن برویم که به کشورهای مختلف نفوذ کرده است.
این فعال اجتماعی همچنین با اشاره به این که مهمترین چیز درباره تجاوز، این است که فضا را برای حرف زدن قربانی فراهم کنیم، ادامه داد: آموزش شناخت نشانههای کودکآزاری از مهمترین اتفاقاتی است که باید رخ بدهد و خانوادهها و مربیان را با این آشنا کنیم که با دیدن نشانهها به آزاری که به کودک وارد میشود، آگاه شوند.
ترس از آبرو، موضوع دیگری بود که اشکی، به آن اشاره کرد: مساله بعدی این است که مردم در صورت شناسایی چنین موضوعی، باید بلافاصله آن را گزارش دهند و نگران آبرو نباشند. متاسفانه بسیاری از کودکآزاریها به دلیل ترس از آبرو گزارش نمیشود اما خانوادهها باید بدانند هر سکوتی که انجام دهند، مثل کمک به فرد متجاوز برای انجام یک تعرض و آزار جنسی دیگر است. این اتفاق، مخصوصا بیشتر از این جهت اهمیت دارد که ۹۰ درصد تجاوزها در خانه، توسط آشنایان و محارم اتفاق میافتد.
رجبی: فرصت شنیده شدن را به قربانیان تجاوز بدهیم
اکبر رجبی، مدیرعامل موسسه طلوع بینشانها هم، با اشاره به این که به «هیس» عادت کردهایم، گفت: خیلی از کودکان و نوجوانان به دلیل فقر و اعتیاد والدینشان تبدیل به افرادی میشوند که مجبورند در کوچه و خیابان کار یا زندگی کنند، این بچهها سرپناهی ندارند مثل احد و صمد که زبالهگرد بودند و جانشان را از دست دادند. باید تلاش کنیم سرپناههای قانونی و رسمی برای چنین بچههایی فراهم شود و به انجیاوهایی که در حال فعالیت در این زمینه هستند کمک شود که بتوانند فعالیتشان را گسترش دهند نه این که با آنها مخالفت کنند.
او سپس به کارتنخوابهایی اشاره کرد که اغلب آنها مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفتهاند، از کودک و نوجوان گرفته تا بزرگسالها، طوری که به گفته او، بیش از ۹۰ درصد آنها تجربه تجاوز دارند.
رجبی همچنین گفت که ترجیح میدهد به جای خودش، فرصت گفتوگو را به این افراد بدهد، افرادی که کمتر مجالی برای شنیدن دردهایشان داشتهاند: در این نشست، کودکانی حضور دارند که در شرایط خانوادگی نامناسب زندگی کرده و تجربههایی از تعرض و آزار جنسی دارند، من میخواهم این فرصت را به آنها بدهم که حرف بزنند که این جلسه به نشستهای تکراری شبیه نباشد که فقط ما خودمان میآییم و حرف میزنیم و بدون هیچ نتیجهای میرویم. باور کنید اگر بخواهیم راهکار خیلی مشکلات را پیدا کنیم، باید جوابش را از همین بچهها بپرسیم و بدانیم راهکارهای عملی ارائه میدهند.
یاسی هستم، یک قربانی تجاوز
بعد از این حرفها، چند نفر از نوجوانان حاضر در این نشست، خاطراتی از وضعیت نامناسب زندگیشان را مطرح کردند. یکی از دختران نوجوان حاضر در این نشست هم که خودش را یاسی معرفی کرد، از تجربه آزار جنسی در خانه توسط برادرش گفت. او که تاکید میکرد در تمام این سالها، بیشتر از جسمش، روحش رنج دیده، گفت: از کودکی مورد تعرض برادرم قرار گرفتم، به مادرم گفتم اما توجهی نکرد و موضوع را جدی نگرفت. تنها کاری که کرد این بود که گفت لباس مناسبتر بپوش!
این دختر نوجوان گفت: مشکل کسانی که به آنها تجاوز میشود کم نیست، خانواده حرفمان را قبول نمیکند و اگر هم قبول کند به خاطر آبرو آن را به مراجع قانونی گزارش نمیکنند، در حالی که آبرو برای من هیچ اهمیتی ندارد، این کلمه برای من انزجارآور است، من فقط میخواهم شبها بتوانم راحت بخوابم. هنوز با برادرم که به من تعرض کرده، در یک خانواده زندگی میکنم چون پدر و مادرم نمیتوانند بین بچههایشان یکی را انتخاب کنند، حتی به فکر خودکشی افتادهام، فکرش را بکنید، هر روز بیدار شوی و کسی را که به تو تجاوز کرده ببینی.
این قربانی تجاوز که حرفهایش را با بغض ادامه میداد گفت: در یکی از بهترین مدارس تهران درس خواندم ولی کسی متوجه افت تحصیلی من نشد، هیچکس نفهمید که چرا افسرده شدهام. پیش مشاور رفتم و فقط به من قرص آرامبخش داد، پیش دکتر زنان نمیتوانم بروم چون سریع آدم را قضاوت میکنند. مهمتر از این که متجاوز را بکشند یا انواع مجازات برایش انجام بدهند، مهم این است که از یک قربانی حمایت کنند، اما متاسفانه فقط متجاوز مجازات میشود و حمایتی از افرادی که قربانی شدهاند انجام نمیشود و ما را به حال خودمان رها میکنند. من هفت هشت سال است دارم خودم به داد خودم میرسم، میخواهم حال خودم را خوب کنم، مادرم میگوید فکر میکنی میتوانی قهرمان شوی؟ میگویم باید بتوانم.
Comments are closed, but trackbacks and pingbacks are open.