«کاندیدای اصلح» جبهه پایداری در انتخابات ۱۴۰۰ / دوراهی جلیلی یا فتاح
جبهه پایداری سالهاست که بر طبل انتخاب اصلح میکوبد، حال با داغ شدن بحث انتخابات ۱۴۰۰ این سوال مطرح میشود که چتر حمایت این جبهه بر سر کدام کاندیدا قرار میگیرد و کاندیدای اصلح اینبار چه کسی است؟
به گزارش کیوسک تایمز و به نقل از خبرآنلاین، «انتخاب اصلح» این کلیدواژهای است که هر بار با داغ شدن بحث انتخابات از تریبون پایداری به گوش میرسد؛ همان کلیداواژهای که نزدیکترین جریان به محمود احمدینژاد را به «بازی بهم زن» و «بچه شلوغ کنها» در جریان اصولگرا تبدیل کرده است.
آنها سال ۹۲ همان زمان که در اردوگاه راست بر سر وحدت مثلث قالیباف، حدادعادل و ولایتی چانهزنی می شد، کاندیدای محبوبشان را «سعید جلیلی» معرفی کردند و تا لحظه آخر هم دست از حمایتش برنداشتند؛ هرچند در آن مقطع عمده انتقادات متوجه ولایتی شد که چرا زمین را به نفع قالیباف ترک نکرد اما پایداریها هم از ترکش این انتقادات بینصیب نماندند و حمایت از جلیلی یکی از دلایل شکست اصلیترین گزینه جناح راست یعنی قالیباف معرفی شد.
چهار سال بعد وقتی عَلَم دوازدهمین انتخابات ریاست جمهوری بر پا شد بازهم زخم اختلاف جریان پایداری با اصولگرایان سنتی سرباز کرد و پایداریها یکی از غائبان اصلی گردهمایی ۳۰۰۰ نفره اصولگرایان بودند هرچند همان زمان هم همه توجهشان سمت جلیلی بود اما او که یک بار طعم رقابت با حسن روحانی را چشیده بود ترجیح داد وارد این کارزار نشود و برای همین چشم امید آنها به گزینه دیگرشان یعنی « پرویز فتاح» خیره شد اما این کور سوی امید هم برای آنها بسته شد چراکه فتاح نیز انتخابات ۹۶ را میدانی مناسب برای جولان خود ندید و قدم به میدان رقابت نگذاشت همین مسئله باعث شد تا انتخاب اصلح پایداری گرد «ابراهیم رئیسی» جمع شود. اما حالا چه؟ حالا که سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری در پیش است و صحبت بر سر رئیس جمهور جوان قوت گرفته «انتخاب اصلح» پایداری کدام گزینه خواهد بود؟
بازگشت به عقب و حمایت از احمدینژاد
هنوز هم خاطره خوش احمدینژاد را در ذهن خود یدک میکشند؛ تنها کاندیدایی که توانست از میان این تفکر خود را به خیابان پاستور برساند. هرچند آخر داستان دولت آبادگران خوب تمام نشد اما همچنان پایداریها بدشان نمیآید احمدینژاد دوباره سکان قوه مجریه را به دست بگیرد.
«ما هر کسی را، تا مادامی که در مسیر اسلام کار میکند، حمایت میکنیم؛ طرفداریاش می کنیم؛ هر وقت منحرف شد، ما هم از او جدا میشویم.» این همان جمله معروفی است که دو سال پیش پدر معنوی جبهه پایداری درباره محمود احمدینژاد به زبان آورد، جملهای که هرچند در آن مقطع به معنای برائت از رئیس دولت نهم و دهم تعبیر شد اما بعد از سکوت یکساله احمدینژاد میتواند دوباره به معنای بازگشت به مسیر اصلی تفسیر شود و دوباره حمایت پایداریها را جلب کند. البته بر سر به واقعیت نشستن این گمانهزنیها یک اشکال عمده وجود دارد و آن آب پاکی است که چندی پیش عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان بر روی دستان حامیان احمدینژاد ریخت و گفت: «توصیه می شود کسانی که در دوران قبل صلاحیت آنها تایید نشده است، در این دوره انتخابات شرکت نکنند.»
دوراهی جلیلی و فتاح
سال ۹۲ خودش را در قد و قامت ریاست جمهوری دید و وارد گود انتخابات شد تا دیگر فقط دیپلمات اصولگرا نباشد اما بخت و اقبالش آنقدر بلند نبود و کم و کاستیهای دولت احمدینژاد بر سر او خراب شد؛ هرچند سعید جلیلی نتوانست ردای ریاست جمهوری را به تن کند اما از همان زمان زیر نظر گرفتن دولت را با انتقاد از برجام شروع کرد تا شاید این گزارشات نقد و بررسی در مناظرات انتخاباتی سال ۹۶ کمکحالش شود. اما سه سال پیش وقتی سعید جلیلی فکرش را هم نمیکرد اصولگرایان پشت سر او قرار نگیرند، درنهایت رویای ریاست جمهوری را بازهم به پستو برد و اعلام کرد این گزارشات را در اختیار قالیباف و رئیسی میگذارد تا آنها بتوانند در مناظرات انتخاباتی بر روحانی و جهانگیری غالب شوند؛ البته محاسباتش اینبار هم درست از آب در نیامد و همقطارانش چندان هم از این گزارشات استقبال نکردند. جلیلی درست چندماه بعد از تمدید ریاست جمهوری حسن روحانی، «سلسله جلسات سایه تمدن اسلامی برای تایید، تکمیل و تصحیح برنامه های دولت دوازدهم» را به راه انداخت؛ جلساتی که برخلاف عنوان طولانیاش تنها یک مفهوم از آن برداشت میشد و آن تشکیل «دولت سایه» بود. حالا «سعید جلیلی» که تجربیاتش نسب به هشت سال پیش بیشتر شده، آمادهترین گزینه برای جبهه پایداری به حساب میآید.
کسی که تقریبا از سال ۹۶ در جریان همان جلسات دولت سایه حتی کابینه خود را هم مشخص کرده است و در این میان پایداریها مطمئن هستند که سهمشان در دولت او محفوظ خواهد بود. در این میان اما هنوز یک نقطه ابهام وجود دارد و آن وجهه کاریزماتیکی است که جلیلی فاقد آن است و از این رو نمیتواند قدرت رای آوری بالایی داشته باشد نکتهای که ممکن است جبهه پایداری را دچار تردید کند.
از سوی دیگر «پرویز فتاح» که چندسالی ریاست کمیته امداد امام خمینی(ره) را به عهده داشت و پیش از آن هم در دولت احمدینژاد در ردای وزیر نیرو ظاهر شد گزینه خوبی برای پایداری محسوب میشود کسی که حالا در جایگاه ریاست بنیاد مستضعفان قرار دارد و با صحبتهای جنجالیاش دربرابر دوربینهای صدا و سیما حسابی معروف شد.
وقتی پرویز فتاح در سالگرد ریاستش بر بنیاد مستضعفان بحث اموال بنیاد را با محوریت حدادعادل، کاخ مرمر و املاک سپاه و ارتش پیش کشید به خوبی میدانست که برد این صحبتها تا کجا خواهد بود و اسم او را تا چه حد بر سر زبانها خواهد انداخت؛ حساب و کتابی که اتفاقا درست از آب درآمد و تا چندین روز در صدر اخبار قرار داشت و همین موضوع میتوانست یک امتیاز باشد و خلایی را که سعید جلیلی داشت را از نظر رای آوری برای جبهه پایداری جبران کند اما این گزینه هم خالی از اشکال نیست و آن مربوط به اتفاقاتی است که در روستای ابوالفضل خوزستان و ماجرای پس گرفتن زمینهای بنیاد مستضعفان از مردم ساکن آن روستا رخ داد؛ ماجرایی که به رویارویی مردم با ماموران بنیاد منجر شد و از این بابت محبوبیت پرویز فتاح زیر تیغ مردم خوزستان در درجه اول و بخش قابل توجهی از مردم ایران قرار گرفت.
زاکانی یا بذرپاش
علیرضا زاکانی ۵۵ ساله که ۱۲ سال با پایداریها در گود خانه ملت نشست و برخاست داشت حال به عنوان یکی از گزینههای انتخابات ۱۴۰۰ روی میز جبهه پایداری مطرح میشود کسی که در جریان انتخابات ۹۶ و ۹۸ حضور پررنگی داشت. هرچند او درانتخابات سال ۹۶ هم سودای ریاست جمهوری به سر داشت و مهر رد صلاحیت شورای نگهبان به او اجازه نداد وارد گردونه رقابت شود اما همان زمان هم به دلیل انتقاداتی که نسبت به ساز و کار جمنا مطرح میکرد فاصلهاش با خط اصولگرایان سنتی بیشتر شد و از آن سو رفاقتش با جریان نو اصولگرایان عمیقتر. او با همین حمایتها و انتقادات و البته لابیهای پشت پرده با قالیباف توانست کرسی ریاست مرکز پژوهشها را در مجلس یازدهم به دست بیاورد و همین موضوع هم او را برای رسیدن به پاستور امیدوارتر کرد. هرچند زاکانی میتواند گزینه پایداریها برای ریاست جمهوری ۱۴۰۰ باشد اما هرچه باشد زاکانی برخاسته از جبهه ایثارگران است نه پایداری بنابراین قبل از آنکه برگ کاندیداتوری زاکانی در دستان جبهه پایداری باشد این «مهرداد بذرپاش» است که برای اهالی این تشکل در اولویت قرار میگیرد.
۴ سال پیش دقایقی بعد از پایان مهلت ثبت نام برای شرکت در دوازدهمین انتخابات ریاست جمهوری با زور وارد ساختمان وزارت کشور شد اما همینکه به مقابل گیتهای ثبت نام رسید منصرف شد و اعلام کرد به نفع جبهه مردمی نیروهای انقلاب از ثبت نام کردن منصرف شده است؛ شویی که بیشتر برای نشان دادن حسن نیت به اصولگرایان به نمایش گذاشته شد حالا این عضو جبهه پایداری که سالها با حمایت همین افراد یکی از ۱۲ کرسی هیات رئیسه مجلس را به خود اختصاص داده بود بار دیگر در زیر چتر حمایتی پایداری در جریان انتصابات مجلس یازدهم راهی دیوان محاسبات شد تا بر کرسی ریاست این ارگان نظارتی قرار تکیه بزند از این سکو بتواند برای رسیدن به ساختمان ریاست جمهوری استفاده کند؛ البته سر و صدایی که درباره انتخاب او و ابهاماتی که پیرامون تخلفاتش در زمان ریاست بر سایپا و پارس خودرو مطرح شد حواشیای را متوجه مجلس یازدهم و جبهه پایداری کرد؛ حواشیای که تردیدها را بیش از پیش متوجه این گزینه کرد.
بر روی نام کدام کاندیدا مُهر «اصلح» زده خواهد شد؟
فاصله تا انتخابات ۱۴۰۰ چندان طولانی نیست و به نظر می رسد اصولگرایان حتی در غیاب رقیب همیشگی بازهم قرار نیست با یک دست فرمان و وحدت کامل به انتخابات قرن جدید ورود کنند و پایداری ها همچنان بلای جان وحدت این جریان باشند. آنچنان که فاطمه آلیا از اعضای این جبهه هم تلویحا به مستقل حرکت کردن این جبهه در ۱۴۰۰ اشاره می کند و می گوید «احزاب باید معیارها، گفتمان و برنامههای خود را مطرح کنند و نزدیک انتخابات هم که می شود، براساس آن با هم ائتلاف کنند. در نهایت ممکن است جبهه پایداری با توجه به معیارهای خودش مستقلا بیاید.»
باید دید پدر معنوی این جریان در ماه های باقیمانده تا انتخابات دست کدام کاندیدا را خواهد گرفت، جلیلی یا فتاح؟ بذرپاش یا زاکانی و …؟