چرا ترامپ نمیتواند مچ رسانهها را بخواباند؟
نهاد رسانه در آمریکا خیلی ریشهدارتر از فرهنگی است که یک رئیسجمهور در یک دوره چهار یا هشت ساله بخواهد در کشورش حکمفرما کند.
به گزارش کیوسک تایمز و به نقل از ایسنا، روزنامه شرق نوشت: «سال آخر ریاستجمهوری دونالد ترامپ هم همچنان با درگیریهای بالای او با رسانهها در حال سپریشدن است. این بار موضوع کرونا موجب شده تا ترامپ در جریان جدال لفظی با چین و سازمان جهانی بهداشت به دو رسانه آمریکایی انگ دستنشانده بودن بزند. ترامپ بهتازگی گفته است که سیانان و انبیسی، دو رسانه دستنشانده چینیها در آمریکا هستند. این پرده چندم درگیری رسانهها با ترامپ است. درگیریای که با وجود همه جد و جهدهای ترامپ نتوانسته به تضعیف رسانهها در آمریکا منجر شود و میبینیم که در سال آخر ریاستجمهوریاش همچنان رسانهها دستوپای او را بستهاند. با دکتر محمدمهدی فرقانی، استاد ارتباطات دانشگاه درباره این موضوع که چرا ترامپ با همه قدرتی که دارد، نمیتواند رسانهها را در آمریکا تضعیف کند، حرف زدیم.
چرا ترامپ تا این حد به درگیری با رسانهها علاقهمند است؟
درباره برخورد ترامپ با رسانهها باید به این نکته توجه کنیم که ترامپ حتی قبل از رسیدن به ریاستجمهوری هم به عنوان یک فرد خودشیفته معتقد به پروپاگاندا مشهور است. کسی که فکر میکند با تبلیغات هر کاری که بخواهد میتواند انجام دهد و هر واقعیتی را که بخواهد میتواند بسازد. در زندگی تجاری خودش هم در گذشته همین رفتار را از خودش نشان داده است. چه در گذشته که در آمریکا برجساز بوده و چه حالا که رئیسجمهور آمریکاست فکر میکند که با نفی قدرت رسانهها و با پروپاگاندا و تبلیغات میتواند برنامههایش را به پیش ببرد. همانطور که در جریان کمپین انتخاباتیاش در سال ۲۰۱۶ هم دیدیم که کموبیش این کار را کرد. ترامپ غافل از این است که رسانهها در آمریکا و در خیلی از کشورهای غربی یک نهاد قدرتمند و ریشهدار هستند. از یک سنت دیرپا بالا کشیده شدهاند و فرازوفرودهای تاریخی بسیاری را پشت سر گذاشتهاند. البته این حرف به این معنی نیست که این رسانهها در آمریکا واقعا نماینده تاموتمام حقیقت هستند یا در واقع آنجوری که ادعا میکنند، پایبند به اصول شرافت حرفهای، اخلاق حرفهای، بیطرفی، عینیگرایی و مسائلی از این دست هستند و این مسائل در جای خودش قابل نقد و بررسی هست. ولی به هر حال نهاد رسانه در غرب و بهویژه در آمریکا یک نهاد قدرتمند است و قدرتش را از چند منبع میگیرد. و این موضوعی است که ترامپ یا آن را در نظر نگرفته یا خیلی دست کم میگیرد و مدام با رسانهها در جهت تضعیفشان در جدال است.
چرا ترامپ با این که به عنوان رئیسجمهور ایالات متحده از یک نهاد قدرتمند و دیرپا میآید، نمیتواند باز هم رسانهها را در آمریکا تضعیف کند و میبینیم که در سال چهارم ریاستجمهوریاش همچنان مشغول درگیری با رسانههاست؟
همانطور که گفتم رسانهها در آمریکا سنت دیرپایی دارند و از چند منبع قدرت مهم و بزرگ تغذیه میشوند که به این راحتی نمیتوان جایگاهشان را تضعیف کرد. یکی از آن منابع به اصطلاح منبع غیر دولتی بودن آنهاست. در واقع رسانهها به دولت و حاکمیت وابستگی ندارند. ممکن است از دولت کمکهایی دریافت کنند یا در جاهایی دستشان با قدرت در یک کاسه باشد ولی به هر حال مهمترین ویژگی نهاد رسانه در آمریکا غیر دولتی بودن و مستقلبودنش از دولت و قدرت است. همین مسئله اقتدار رسمی را برای نهاد رسانه شکل میدهد. نکته دوم همانطور که پیشتر عرض کردم سابقه و پیشینه رسانهها در آمریکاست. به هر حال افکار عمومی در آمریکا ذهنیتی از رسانهها در آمریکا دارد و این ذهنیت با این سابقه تاریخی شکل گرفته و به این سادگیها قابل دستکاری و از بین بردن و مخدوشکردن نیست. به هر حال رسانهها در طول تاریخ عملکردی از خودشان نشان دادهاند که به خوبی توانستهاند اعتماد افکار عمومی را جلب کنند. شما برای مثال در نظر بگیرید که واشنگتنپست در جریان واترگیت به هر حال توانست یک رئیسجمهور را از قدرت به زیر بکشد. این کار توسط دو خبرنگار در این رسانه صورت گرفت. منهای بازیهای پشت پرده قدرت دیدیم که کسی نتوانست متعرض این خبرنگارها شده یا رسانهشان با تهدیدی مواجه شود. بنابراین این استقلال از نهاد قدرت و همچنین سابقه و پیشینه دو منبع هستند که رسانهها در آمریکا از آن قدرت میگیرند و میبینیم که به راحتی حتی رئیسجمهور آمریکا هم نمیتواند چهره آنها را مخدوش کند.
سرانجام درگیریهای ترامپ و رسانه به کجا میکشد؟
ترامپ از زمانی که در مسند ریاستجمهوری حاضر شد درگیریهایی با رسانهها داشت. او ابتدا خیلی روی موضوع فیکنیوزها مانور داد. میدانیم که فیکنیوزها همیشه بودند و پدیده نوظهوری نیستند. از بدو خلقت بشر فیکنیوزها وجود داشتهاند. گرچه با رسانههای مدرن و به ویژه شبکههای اجتماعی بازار فیکنیوزها معنی جدیدتری به خود گرفته است. دیدیم که ترامپ در جریان حرکت ماشین تبلیغاتیاش چندباری توانست با مانوردادن روی فیکنیوزها ضربههایی به رسانههای آمریکایی بزند و تبلیغاتش را به پیش ببرد. ولی این را باید بدانیم که تبلیغات تا جای مشخصی کارکرد دارد و بیشتر از این نمیتواند مؤثر باشد. به مرور زمان واقعیتها آشکار میشوند؛ تا حدی که صدای تبلیغات ممکن است به جایی نرسد. هر جایی که این تبلیغات به نتیجه نرسید، ترامپ شروع به فرافکنی میکند.
در همین جریان همهگیری کرونا اگر نگاه کنید، آمریکا با این که عنوان قویترین کشور دنیای آزاد را یدک میکشد اما با بالاترین سطح درگیری با این بیماری دست و پنجه نرم میکند. ترامپ در روزهای اول اهمیت کرونا را انکار میکرد و با حرکاتی سعی در مسخرهکردن اهمیتدادن به موضوع را داشت، حالا در موقعیتی قرار گرفته که بیشترین میزان ابتلا و بیشترین میزان مرگومیر را در دنیا دارد.
رخدادن این اتفاق در آستانه انتخابات ریاستجمهوری برای ترامپ هزینه زیادی در پی داشته. حجم انتقاداتی که در رسانهها و افکار عمومی از ترامپ شده او را مجبور کرده که در مسیر فرافکنی پا بگذارد. وقتی دستگاه تبلیغاتی ترامپ جواب نداده، مجبور شده مثل خیلی از چهرههای قدرتمند دیگر مشکل را به منابعی خارج از حیطه قدرت خودش معطوف کند و دیگرانی را مقصر جلوه دهد. دیدیم که ترامپ در جریان همهگیری کرونا برای این که بار انتقادها را از دولت خودش کم کند چین را متهم کرد. با سازمان جهانی بهداشت وارد درگیری شد و حالا هم رسانههای قدرتمند آمریکا را که منتقد دولت او هستند، متهم میکند. ترامپ به این مسئله دقت نمیکند که با این کار خودش و دولت خودش را هم تضعیف میکند. این عملکرد ترامپ به این معنی نیست که با این اقدامات بتواند برای دولتش اقتدار و مشروعیت بخرد.
به هر حال نهاد رسانه در آمریکا خیلی ریشهدارتر از فرهنگی است که یک رئیسجمهور در یک دوره چهار یا هشت ساله بخواهد در کشورش حکمفرما کند. فراموش نکنیم این یک روال معمول در سرتاسر دنیاست که وقتی نهاد قدرت با رسانهها دچار اختلافهایی میشود، سعی میکند از رسانهها مشروعیتزدایی کند و برای مشروعیتزدایی هم آنها را به منابع خارجی وصل میکنند و به آنها اتهامهایی مانند مزدور و جاسوس بودن را میزنند ولی به نظر نمیآید ترامپ در اجرای این نقشه تکراری بتواند موفق شود و کار چندانی را پیش ببرد.»